حتی بهش نزدیکم نبود!
چیزی بود که هممون بهش فکر میکردیم. ولی واقعیت نداره، داره؟
~~~
میگفت داری گند میزنی.
البته که نمیگفت، ولی توی نگاهش همین بود. اون نگاهی که بعضی وقتا میتونه بهم افتخارکنه و اگه گند بزنم میتونه ازم متنفر باشه. ازش میترسم. ولی دوسش دارم.
~~~
هرچقدرم آروم، و هرچقدرم با ملایمت. اونجا همیشه یه جاییه که جای زشتی رو توی قلبم احاطه کرده.
مهم نیست چقدر، چند وقت، چند سال، چند ماه.
من هنوز از اونجا میترسم. فکر میکنم ایندفعه دیگه رسما میمیرم.
ولی اگه زنده بمونیم چی؟
نمیدونم، ولی میدونم که قراره زنده بمونیم. نگرانش نباش.
~~~
از اون موقع خیلی وقته که میگذره. تقریبا به فراموشی سپردمش ولی وقتی که بهش فکر میکن،
قلبم مچاله میشه.
نمیدونم میبینینش یا نه، ولی اینو گفتم. هزاران بار. اوناهم قلباشون مچاله شده.
~~~
امکان نداره ازش متنفر بشم!
میدونم که دوستش دارم، وقتی بال میزنم و زمین اونور تور معلوم میشه، وقتی توپ میاد زیر دستم و میتونم، بومممم! بهش ضربه بزنم، خب. من اون حسو دوست دارم، عاشقشم. والیبال یه زندگی جدید و پر از امیده!
ولی میدونم که مشکل از خودمه، پس چه دلیلی دارم ازش متنفر بشم؟
~~~
نمیدونم چه تصوری ازم دارن وقتی عصبانی میشم، نمی خوام مثل اون باشم. پس خودمو کنترل میکنم.
ولی اگه بوی عصبانیتم بپیچه چی؟ میترسونمشون؟
برات مهم نباشه. قرار نیست باهاشون خوب باشی.
شاید. واقعا شاید، برای من که مهم نیست. فقط میخوام کارمو بکنم.
~~~
بهم لبخند زدن انگار، قشنگن و افتادن روی میزم، شیپور و سبیلای کوچولوشون، و اون ستاره جینگیلیاTT
سلام، سربازای کوچولو!
~~~
پس چیزی رو نمیدونی، ها؟
خب، گمونم آره. چیزی رو نمیدونم.
خوبه. میتونی احمق خوبی باشی.
ممنون.
به سلامت، احمقِ بعدی!
~~~
How ever faaarrrr awaayyyyyyy
I will always love youuuu
~~~
میدونین حقیقتا مرداد ماه سختی بود. مخصوصا سه شنبه ها.
ولی خوش میگذشت. گمونم.
~~~
هنوزم پشت جعبه هه جا خوش کرده، با اون رنگ پوست افتضاحش که باعث میشه فکر کنم هنوزم نباید چیزی بکشم.
ولی اون نوشته کوچیکه، قشنگه.
need a Hug?
~~~
قارچ عزیزم، شرمندم که داداشم خرابت کرد. باید با یه هویجی یا یه گوشه ای جایگزینت کنم، گمونم-
~~~
او راستی! گربه اخته شده هم ندیده بودیم که دیدیم-
هیچی.
بعد!از!سال!ها!ها!ها!
خوشحالم.
درباره این سایت